دارالشفا حسین (ع)
خوب جایی آمدم هر روز , جا انداختم
پشت در , خود را شبیه یک گدا انداختم
من به دست خوب آقایی همیشه رو زدم
خوب کردم که خودم را زیر پا انداختم
خوب کاری کرده ام که سوی چشمم رفته است
خویش را با روضه از آب و غذا انداختم
من خودم را تا بیایم زیر چتر روضه ها …
سنگ هم بارید , در هول و وَلا انداختم
آنقدَر در روضه هایش حنجرم فریاد زد
تا که خود را لال کردم , از صدا انداحتم
دست هایم پُر شد اما باز , خالی کردمش
زود , آقا جمع کردش هر چه را انداختم
من دوای دردهایم بین هیئت هست و بس
بسترِ خود را درِ دارالشفا انداختم
در حرم هر روز , قلبم را هوایی کرده ام
تا نظر بر عکس هایش بی هوا انداختم
هر تپش , ذکرِ “حسینم” قلب می خواهم چه کار ؟!
قلبِ خود را در ضریح کربلا انداختم
یک شبِ جمعه , دَمِ شش گوشه , زیر قُبّه اش
چند عکس یادگاری با خدا انداختم … (*)
رضا قاسمی
(*) عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا ع :
قَالَ مَنْ زَارَ قَبْرَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع
بِشَطِّ الْفُرَاتِ کَمَنْ زَارَ اللَّهَ فَوْقَ عَرْشِهِ
(*) امام رضا علیه السلام فرمودند :
هر کس اباعبدلله علیه السلام
را کنار شط فرات زیارت کند,
مانند کسی است که خداوند را
در بالای عرش زیارت کرده است.
تهذیب الأحکام ج : 6 ص : 46