نخواست غیر علی هیچ تکیه گاه دگر
اگر نرفت به جز راه عشق راه دگر
برای کشتن او یک بهانه کافی بود
نیافتند به جز عاشقی گناه دگر
چقدر میخ طبیبانه سویت آمد که
دگر نماند برایت مجال آه دگر
کسی نفهمد علی را به جز تو , عمری هم
اگر غم اش رود از چاه سوی چاه دگر
ببین که جان علی تا کجا رسیده, که هست
تمام خواهش او از تو یک نگاه دگر
کسی که در دل شیعه حرم بنا کرده ست
دگر نیاز ندارد به بارگاه دگر
محمد رضا رضائی