شعر مدح امام رضا(ع)
جایی که میگیرند دست ناتوان را
پیرِ زمین افتاده دارد آسمان را
تطهیر شد هرکس که وا شد پایش اینجا
دیدند مردم حکمت آب روان را
سگ های اطراف حرم را میپذیرند
تحویل میگیرند وقتی آهوان را
یکبار می آیم سه دفعه او میاید
یعنی که تضمین میدهد سود کلان را
من از رفاقت با کریمان سود بردم
هر موقعی رفتم خراسان سود بردم
صدشکر برگ دعوتم داده همیشه
پیش همه حِیثیّتم داده همیشه
حجّ فقیران آمدم دارا شدم من
محتاج بودم ثروتم داده همیشه
مستانه گشتم صحن ها را فیض بردم
جنّت به جنّت نعمتم داده همیشه
طعم غذای حضرتی مانده به کامم
آقا در این صف نوبتم داده همیشه
من پای این سفره غذا را دوست دارم
ته مانده لطف رضا را دوست دارم
سَلمانی شهرش سلیمان شد در آخر
از یُمن او قبرش گلستان شد در آخر
خیلی فلج آمد به اینجا راه افتاد
خیلی مریض آمد که درمان شد در آخر
یکبار آمد در حرم, یکبار رو زد
بی خانمانِ طوسِ سلطان شد در آخر
وقتی که در پای ضریحش گریه کردیم
جان دادن ما نیز آسان شد در آخر
گفته میاید در کنار ما سه دفعه
چه عزّتی داده به ما آقا سه دفعه
داریم کلّ خیرها را در کنارت
دیدیم ما عرش خدا را در کنارت
باید که دور تو قیامت باشد اینقدر
وقتی نشاندی هرگدا را در کنارت
خیرا ز دو دنیایش ببیند حقّ زینب
هرکس که آوردست ما را در کنارت
حس میکنم پیش رضا پیش حسینم
حس میکنم کرب و بلا را در کنارت
گفتم حسین و تا به اینجا آمدم من
از کربلایی های راهِ مشهدم من
ای روضه خوان با دیده تر روضه خواندی
هر خطبه ای گفتی در آخر روضه خواندی
ابن الشبیب آمد به پابوست برایش
از غربت ارباب بی سر روضه خواندی
گفتی از آن سر نیزه هایی که رسیدند
گفتی از آن صد پاره پیکر روضه خواندی
از خیمه هایی که پر از نامحرمان شد
با ماجرای قَحط معجر روضه خواندی
گفتی نمازش را نشسته خواند عمّه
درگوشه ى گودال تنها ماند عمّه
سید پوریا هاشمی