شعر مدح حضرت زهرا(س)
نورِ مصباحِ انوری چون تو
در بیان بشر نمی آید
آن زمان که سخن ز مدح تو هست
کاری از شعر بر نمی آید
بهره مند است قلب تاریخ, از
فیض قرآن روشنی چون تو
سیزده مرد آمدند از راه
تا بگویند از زنی چون تو!
سوز هر روضه تو می سازد
بیشتر از همیشه ساز مرا
ای که تسبیح یادگاری تو
آبرو داده هر نماز مرا
ریشه طاهر امامتی و
این سرآغاز, از وجودت رست
عزتی را که شیعه می جوید
در تو و عزت تو باید جست
عزتی جلوه گر, که باعث شد
کفر از اصل دین فرار کند
سیلی و آتش و غلاف, آن را
نتوانست خدشه دار کند
عزت تو که ارتباطی با
سرفرازی, دلیری ات دارد
عزتی که بدون شک, ریشه
در ولایت پذیری ات دارد!
مرد آن نیست که زمان نزاع,
آتش فتنه را زیاد کند
مرد آن بود که به عشق ولی
پشت در رفت, تا جهاد کند
مرد آن نیست که بخاطر تو
طعنه زد بر نبی و ابتر ماند
مرد آن است که علی گفت و
تا ابد پای حرف حیدر ماند
عرشیان از ظهور عزت تو
ذهن تاریخ را خبر کردند
آن چهل تن بدون شک بانو!
خودشان را حقیرتر کردند
ان که از خوبی تو رو گرداند
مطمئنم که با خودش بد کرد
این همان عزتی ست که امروز
شیعه را نیز حفظ خواهد کرد!
شیعه نام تو را به لب دارد
این چنین دل شده ست سرمستش
شیعه بالاست پرچمش, تا هست
بیرق فاطمیه در دستش!
شیعیانت شهید راه تو اند
زین سبب باغ لاله ای دارند
به همین دلخوشند که با خود
از تبارت سلاله ای دارند
شیعه آن نیست که بدون سبب
غرق باشد درون حاشیه ها
شیعه یعنی جهاد زهرایی
شیعه یعنی جهاد مغنیه ها!
پیمان طالبی