عزیزم حسین(ع)
به رسم خوبی آیینهها محبت کن
تبم گرفت و دلم خوش! ز من عیادت کن
برای آنکه بگویی فراق یعنی چه
بیا وخامت حال مرا روایت کن
مریض دوریام و مبتلا به هجرانم
دوباره درد گدا را دوا به تربت کن
در آرزوی زیارت تمام شد عمرش
دعای مادرِ پیر مرا اجابت کن
نشسته ام دم بازار تا مرا بخری
برای دل خوشیام لااقل تو قیمت کن
طبیب کرب و بلا، درد من فراق علیست
مرا نجف ببر و باز هم طبابت کن
برای اینکه سگ پاسبان او باشم
به پیش شیرخدا خواهشاً وساطت کن
«کفن که دست مرا بست دست تو باز است»
هرآنکه رفت و چنین خوانده بود رحمت کن
«و دست باز تو یعنی بیا در آغوشم»
به کشتگان غم خود بغل عنایت کن
در این زمانه که مردم هزار دسته شدند
به دسته های عزایت مرا هدایت کن
بهای رفتنت از خیمه اشک چشم همهست
از عاشقان غمت دعوی غرامت کن
میان خیمه رقیه هنوز منتظر است
برای دلخوشی اش آیه ای تلاوت کن
عقیله هست حواسش به کودکان و زنان
میان گودی گودال خواب راحت کن
اسیر پنجهی گرگان غزال های تو شد
ز اوج نیزه نگاهی به اوج غربت کن
مگر اثر کند اینبار و زجرشان ندهد
ز نیزه خطبه بخوان زجر را نصیحت کن
شعر از گروه “یا مظلوم”