شعر شهادت حضرت عبدالله بن الحسن (ع)
عشق فرمود
عشق فرمود ندارم خبری بهتر از این
نیست،گشتیم،ندیدیم دری بهتر از این
حرف هفتاد و دو دلداده میان است،فقط
در کجا داشت کسی همسفری بهتر از این
آن میان دلبری از نسل حسن میفرمود
وقت آن است مرا هم بخری بهتر از این
لحظه ای حس یتیمی به دلم دست نداد
چون ندیده است دو عالم پدری بهتر از این
دست هایم به فدای تو و انگشتر تو
نیست این لحظه مهیا سپری بهتر از این
جان اکبر،اگر از رفتن من گریه کنی
رفته از پیش تو قبلأ پسری بهتر از این
آمدم جای تو باشم هدف تیر و سنان
من ندارم دم آخر هنری بهتر از این
سرم ای کاش شود جای سرت نیزه نشین
عاشق دوست ندارد نظری بهتر از این…
محسن صرامی