غزه
شرح باید داد اصل ماجرای غزه را
پخش باید کرد در عالم ندای غزه را
جای دارد دق کند از غصه هر کس که شنید
نالههای کودکان بینوای غزه را
کار باید کرد در راه فلسطین، چون خدا
میخرد کوچکترین کاری برای غزه را
مثل خرمشهر و آبادان یقیناً دشمنان
زود میبینند اعجاز خدای غزه را
ای خداوندی که هستی بر همه روزی رسان
قطع کرده دشمنت آب و غذای غزه را
آب را بستند روی کودکان تشنه لب
باید اکنون دید دیگر کربلای غزه را
مادری جان داد از جان دادن شش ماههاش
کاش میشد خواند یک یک روضههای غزه را
آب چیزی نیست، قطعا میتوانستند اگر
میگرفتند این حرامیها هوای غزه را
جای جای شهر خونی از شهیدی ریخته
جای دارد بوسه زد پس جای جای غزه را
چشم حکام عرب بسته است بر این ظلمها
گوششان نشنیده میگیرد صدای غزه را
کاش میشد محو کرد از خاطرات کودکان
قصه پر غصه دارالشفای غزه را
میرسد آن ساعتی که حضرت صاحب زمان
«صبحِ شادی» میکند «شام عزای» غزه را
آرش براری