شعر عيد غدير خم

فاروق اعظم

عرش برین شاهدِ شأن رفیع علی است
ارض و سما گوشه ی ملک وسیع علی است

یاد گرفتم من از محضر ابن الجواد
عبد و مطیع خداست, هر که مطیع علی است

چشم بصیر علی, چشم بصیر خداست
گوش سمیع خدا, گوش سمیع علی است

هیچ زمانی زره بر کمر خود نبست
راوی این ماجرا, تیغ سریع علی است

رهبر هر مکتبی عزت آن مکتب است
سینه سپر کن بگو, عزت شیعه علی است

منکر او تا ابد مُلحد و سردرگم است
شاهد این حرف ها, عید غدیر خم است

*

حضرت ختمی مآب, دست علی را گرفت
ولوله ای در میانِ همگان پا گرفت

بعد به امر خدا, پیش نگاه همه
دست علی را خودش یک تنه بالا گرفت

با همه ی قوتش, خطبه ای از عشق خواند
از نفس و خطبه اش مکتب حق پا گرفت

گفت علی بعد من, رهبر این امت است
در دل هر شیعه ای حب علی جا گرفت

امر مهمی است که, ختم رسل یک به یک
از همه ی جمعیت, بیعت و امضا گرفت

باید از این ماجرا گفت به هر بی خبر
باید از این راه گفت بیشتر و بیشتر

*

ریخت به هم نهضتش جهل فراگیر را
کرد عیان صولتش کفر اساطیر را

غیر علی هیچ کس حضرت فاروق نیست
خطبه به خطبه شکست پایه ی تزویر را

تیر ندانست او مست خدا بود و بس
برد ز هوش و حواس, معرفتش تیر را

وای از آن لحظه که در وسط کارزار
سر بدهد مرتضی نعره ی تکبیر را

غرق به خون در اُحد, پای نبی ایستاد
در کف خود می فشرد, قبضه ی شمشیر را

فوق ایادیِ خلق هست یَدُالله اوست
نیست حریفش کسی, چون أسَدُ الله اوست

*

باده به کف حیدر است, حق علی و هو علی
عِرض و شرف حیدر است, حق علی و هو علی

فاتح خیبر علی است, جلوه ی داور علی است
شاه نجف حیدر است, حق علی و هو علی

چون دم پیکار شد, خیبر و بدر و اُحد
اول صف حیدر است, حق علی و هو علی

این سر میدان علی است, آخر میدان علی است
چهار طرف حیدر است, حق علی و هو علی

سوره ی توحید حق, خالق خورشید حق
دُر صدف حیدر است, حق علی و هو علی

کیست پس از مصطفی لایق این منزلت
جایگزین نبی, شد علی از هر جهت

*

راه نجات خدا, سلسله ی موی اوست
حلقه ی وصل دعا, حلقه ی گیسوی اوست

پور ابیطالب است, سجده بر او واجب است
قبله ی اهل یقین, در دو جهان روی اوست

مرده به پا می شود, شمس عقب می رود
کل جهان واله از یک خم ابروی اوست

مدح علی را بس است, این که میان زنان
حضرت خیرالنساء, همدم و بانوی اوست

جوشن حیدر فقط, نفس بتول است و بس
ذکر لب فاطمه, قدرت بازوی اوست

او که خودش پایه ی اصلی اسلام بود
همدم هر سائل و مونس ایتام بود

*

یثرب احمد چه شد این همه خاموش شد؟!
بیت ولی خدا از چه سیه پوش شد؟

جهل سقیفه گرفت جای اولوالامر را
بیعت روز غدیر, زود فراموش شد

یک نفر این جا فقط پای علی سوخته
همدم این عاشقی, نقشِ به بازوش شد

آه از این فاجعه, زیر در خانه اش
در وسط شعله ها فاطمه بیهوش شد

سوخت و پیروز شد, در دل تاریخ ها
تا به ابد عزت فاطمه منقوش شد

صبر کنید اهل دل, می رسد آقایمان
منتقم فاطمه, حضرت صاحب زمان

محمد جواد شیرازی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا