لیله قدر است
پر خرد نرسد تا معانی نامش
شکسته بال خیال از تصور بامش
چگونه وصف کنم جایگاه زهرا را
کسی که جنت ما هست تحت اقدامش
چه دختری ست که در مدحتش بود بابش
چه دختری ست که در خدمتش بود مامش
چه دختری که بر او جبرئیل نازل شد
برای عرضه ی وحی اش برای الهامش
مقام لیله قدر است , لیله ی قدری..
که مانده ایم هنوز اول همان ” لام ” ش
گزاف نیست, تعجب مکن اگر گفتند
که هر پیامبری فاطمه ست پیغامش
علی که بودنش آرامش دو عالم بود
حضور دخت نبی مینمود آرامش
نماز بود و دعا بود , شام تا صبحش
نجات خلق خدا بود , صبح تا شامش
چگونه رزق خلائق بدست زهرا نیست
کسی که سوره رسیده برای اطعامش
به وقت میل انارش انار میل نکرد
خدای عزوجل هم نمود اکرامش
درخت دین پیمبر بلند قامت شد
خمید فاطمه تا قد کشید اسلامش
بدون فاطمه هر کس اگر طواف کند
لباس ذلت و خواری اوست احرامش
گدای فاطمه مسکین وقت و بی وقت است
فدای لطف بهنگام و نابهنگامش
زمان جنگ شهیدان به ما نشان دادند
که او چگونه گره باز میکند نامش
زمان , زمان تجلی خطبه زهراست
خلیفه بازی و اینها گذشت ایامش
” عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد “
به شرط آنکه نیفتی به پنجه دامش
برای ذلت ما نقشه داشت دشمن ما
ولی درایت رهبر گذاشت ناکامش
زمام کار اگر دست زاده ی زهراست
بدون شک به فرج میرسد سرانجامش
علی اکبر لطیفیان