مُهر تربت
این خاکبوسی ها و این عرض ارادت قیمتی ست
این دوستی همراه اظهار مودت قیمتی ست
تنها نه اشکی که برایش بین روضه ریختم
حتی لباس مشکی ام روزی قیامت قیمتی ست
مثل جواهر خاک پای زائرش با ارزش است
دیگر بماند که چقدر این مُهر تربت قیمتی ست
هرچه قرابت بیشتر اذن زیارت بیشتر
با این حساب ساده پس اینجا رفاقت قیمتی ست
از چای ریز روضه اش تا روضه خوان محفلش
موی سپید تک تک خدام هیئت قیمتی ست
آتش حرام سینه زن های حسین فاطمه ست
پس این کبودی های سینه بی نهایت قیمتی ست
حتی ادای گریه کن ها را که در می اوریم
در باب این هم نیز میگوید روایت قیمتی ست
شرمندگی اینجا فقط سود دو چندان میدهد
حر به همه اثبات کرد اشک ندامت قیمتی ست
تائید زهرا مادرش اذل دخول روضه هاست
قدر خودت را پس بدان این مُهر دعوت قیمتی ست
سر هم بیفتد از تنم نامش نمی افتد ز لب
این روضه خوانی ها و این سوز و حرارت قیمتی ست
با غارت رخت تنش سود کلانی برده اند
پیراهن و عمامه ی سبز سیادت قیمتی ست
علیرضا خاکساری