شعر شهادت اميرالمومنين (ع)

همدم چاه

همدم چاه

سالها با چاه همدم بوده ام

همنشین رنج و ماتم بوده ام

سالها در پیچ و تاب زندگی

همدم دیرینه ی غم بوده ام

هر کسی افتاد یاری کردمش

دستگیر هر دو عالم بوده ام

نان جوین و نمک هر روز و شب

من برای زهد پرچم بوده ام

از همان روزی که مادر زاده است

من به بیت الله محرم بوده ام

آسمانی ها شهادت میدهند

روی دینم قرص و محکم بوده ام

من پس از هجده بهار از چشم یاس

شاهد باران نم نم بوده ام

بارها با چاه هم گفتم که من

داغدار قامتی خم بوده ام

 

داغ زهرا بود من را پیر کرد

غصّه اش من را ز دنیا سیر کرد

 

آسمانها و زمین محشر شده

ای عزیزانم شب آخر شده

بعد چندین سال دوری و فراق

فصل وصل عاشق و دلبر شده

بعد عمری خون دل خوردن کنون

وفت دیدار من و مادر شده

از تمام رنجها راحت شدم

روز گار غصّه و غم سر شده 

سالها با چاه همدم بوده ام

خوندل از خون دل حیدر شده

این سپیدی ها که در موی من است

از همان تیزی میخ در شده

میرود بابایتان اما دلش

بی قرار قصه ای دیگر شده

کربلا میبینم انگار ای حسین

لاله هایت یک به یک پرپر شده

روی دستان تو میبینم حسین

غرق خون قنداقه ی اصغر شده

اربا اربا,غرق خون و چاک چاک

پیکر پاک علی اکبر شده

ای حسینم ! آه می بینم جدا

از تنش دستان آب آور شده

زینبم …آنروز می بینی حسین

پیکرش غرق به خون,بی سر شده

آه می بینم که دعوا بینشان

بر سر خلخال و انگشتر شده

می رود عباس و میبینم حسین

قصد آنها… غارت معجر شده

 

هر کسی چیزی مهیا میکند

عقده ها را از دلش وا میکند

وحید محمدی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

‫۲ دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا