شعر گودال قتلگاه

گودال

شعرهایم همه پریشان است

مثل پروانه مثل دیوانه

گاه می رود به گودال و

گاه می رود به ویرانه

توی گودال همهمه کردند

پر شد از خاک تابه حنجرمن

در دهانم زبان نمی چرخید

قدر حتی سلام مادر من

 

قامت تو مگر رشید نبود

شاه رعنای سروقدم کو

زخمها کمی کنار بروید

اثر بوسه های جدم کو

 

آتش آن تنور که میدانی

تازه الآن خموش گردیده

طره مویی که شانه زدزهرا

وای من بد جور پیچیده

 

لشگر از جان ما چه می خواهد

کربلا هم مگر فدک دارد

هر که در خیمه گاه فاطمه است

بیشتر از همه کتک دارد

 

پیش زینب راه مرو دیگر

خسته از راههای صحرایی

من بمیرم که بعد از عاشورا

بیشتر شبیه زهرایی

 صمد علیزاده

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا