شعر شهادت حضرت علی اصغر (ع)
یا رضیع الحسین
رسید آخر سر پای گفت و گو به گلو
کمان به کینه سخن گفت مو به مو به گلو
پدر علی به علی ایستاد و آخر گفت
جواب تیرِ پس از تیر را گلو به گلو
علی به عشق عمو تشنه بود و زد فریاد
تن مرا چه نیازی ست بی عمو به گلو
نشان حرمله از مشک و چشم و خیمه گذشت
رسید ظهر دهم بعد جست و جو به گلو
از آن دو قطره ی شیری که در گلو خشکید
مشام تیر گمانم که برد بو به گلو
به لحظه روز پدر شد سیاه وقتی، رفت
طلوع ظهر گلو در پس غروبِ گلو
هزار نکته باریک تر ز مو یعنی
که بند شد تن اصغر به لطف مو به گلو
زمان برای علی گفتن آنقدر کم بود
که ماند کودک شش ماهه “آرزو به گلو”
محمد رضا رضائی