شعر مدح و مناجاتشعر مدح و مناجات امام زمان (عج)
یک سحر می بینمت
ای که در دل هستی و با چشم ِ تر می بینمت
عاقبت یک روز با چشمانِ سر می بینمت
روبرویِ استغاثه های ناب مادرم
در دعای عهدِ هر صبحِ پدر می بینمت
چند سالی می شود اشکِ مرا می بینی و
در میان اشک هایِ شعله ور می بینمت
مطمئنم که بزودی بعدِ صبر و انتظار
میرسی! در گرگ و میش ِ یک سحر می بینمت
عطر نرگس از عبایت می وزد سمت دلم
در هوایِ بی نظیرِ دور و بر می بینمت
در کنارِ کعبه روزی از سفر می آیی و
می رسد سالِ وصال و در حضَر می بینمت
با تمام آنچه در وصف تو عمری گفته اند
سرتری و با نگاهی خوب تر می بینمت
چشم در چشم ِ تو بودن٬ سهم آن سیصد نفر
وای بر من که به قدرِ یک نظر می بینمت
اتفاقا چون بدم… تا از سرم راضی شوی
روز و شب سر می رسم؛ پس بیشتر می بینمت!
مرضیه عاطفی سمنانی