شعر عيد غدير خم

ظهردم بود و

ظهردم بود و برکه هم تشنه ؛برکه‌ای که تببیابان داشت

دل او مثل تکه های سفال ؛اشتیاق نماز بارانداشت 

ظهر یک روز آفتابی بود ؛ برکه پلکی زد و نگاهشرفت

باز هم تا به انتهای کویر؛حسرت جانگداز آهش رفت 

آه من برکه نگاه توام؛من به جز چشم تو نمی نوشم

تا نیایی و هم دمم نشوی؛به خدا لحظه ای نمی‌جوشم

 

آه من برکه های یعقوبم؛که به دشت فراق جاری شد

من همان رود نیل موسایم؛که به سمت عراق جاری شد

 

من همان برکه نمک گیرم؛کز سر سفره ات نمک خوردم

من کویر حجازی صبرم؛که به شوق شما ترک خوردم

 

برکه از درد و دل لبا لب بود؛برکه آن روز درتلاطم بود

برکه آن روز فکر آب نبود؛فکر یک برکه پر از خمبود

 

ظهر زیبای روز نوروزی,باز پلکی زد و نگاهش رفت

نه ولی مثل اینکه این دفعه,صد و ده بار سوز آهشرفت

 

ماه او در حوالی خورشید,با هزاران ستاره می آمد

بشنو و شک نکن صدای خدا,از سر هر مناره می‌آمد

 

اشهد ان ذاته مستور؛اشهد ان نوره منشور

اشهد ان مومنون به؛یسکن الله فی بیوت النور

 

آیه ای روی بال جبرائیل,پر زد و لحظه‌ای تلاوتشد

بعد از آنکه رسول آن را خواند,پر زد و محو درولایت شد

 

آیه پرواز کرد تا برکه؛از تجلای آب صحبت کرد

برکه خالی سفالی ما,گریه کرد و دوباره بیعت کرد

 

گفت: بالماء کل شیء حی؛من همان خاک مرده ام ایآب

من اگر برکه ای پر از آبم,از شما آب خورده امای آب

 

تو همان بی کران اقیانوس؛من همان کوزه سفال توام

که اگر آه لب به من بزنی,مطمئنم همیشه مال توام

 

برکه از اشتیاق دریا شد؛زیر پاهای ماه جاری شد

ماهعکسش به برکه افتاد وعکس آن روز یادگاری شد

 

 رحمان نوازنی

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

‫3 دیدگاه ها

  1. سلام بزرگوار
    خواستم وبلاگم رو بهتون معرفي کنم
    ما در زمينه ي پروژه ها و تحقيقات دانشجويي و مدارس و جزوات کار ميکنيم
    خوشحال ميشيم بتونيم مقدار کمي از نياز شما را رفع کنيم
    اگر کمکي در اين زمينه داشتيد منتظرتون هستيم
    راستي VPN هم ميفروشيم با قيمت 2000تا 2500 تومان
    خواستي بگو
    ممنون

    _

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا