شعر شهادت حضرت رقيه (س)

نذر تو

دیر به دادم رسیدی ای سر زخمی

کاش بمانی کنار دختر زخمی

باز بسوزان مرا به سوز صدایت

باز صدایم بزن زحنجر زخمینذر تو کردم تمام بال و پرم را

حال ببین حال این کبوتر زخمی

چیز زیادی نمانده از من خسته

نیمه ی جانی میان پیکر زخمی

طاقت برخاستن ز خاک نمانده

نای پریدن نمانده با پر زخمی

پرپر و پژمرده ام خودم ولی امشب

مست تو ام ای گل معطر زخمی

نور تو در کنج آن تنور چه می کرد

ای سر خاکی ، سرپر خون، سر زخمی

ای به فدای سرت بیا که ببندم

زخم جبین تو را به معجر زخمی

 
 هادی_ملک پور

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا