شعر شهادت امام سجاد (ع)

صاحبِ صحیفه ای

صاحبِ صحیفه ای

باید تو را حسینِ مکرّر بخوانَمت
یا که علیِ اکبر دیگر بخوانمت

هم صاحبِ صحیفه ای و هم نَواده اش
پس حق بِده مرا، که پیمبر بخوانمت

در مدح تو بس است همین که تو را زِ جان
سر لوحه ی رقیّه و اصغر بخوانمت

قرآنِ ناطقی و تو را آیه آیه از..
..قدر و ضحی و فاطر و کوثر بخوانمت

در عشق، اقتدایِ تو بر فاطمه است پس..
با اذنِ مادر، عاشقِ مادر بخوانمت

عطرِ تو عطر باغِ بهشتی ست، نِی عجب
اصلاً زِ جنسِ سيبِ مُعطر بخوانمت

مست از میِ حسینیِ تو، اهلِ عالمَند
مستم نِما که در پیِ ساغر بخوانمت

وقتی که بُرده ای دلِ اربابِ شهر را
حق است اینکه حضرتِ دلبر بخوانمت

دنیا به وقتِ سجده ی تو میکند قیام
والامقامی و شَه و سرور بخوانمت

سجاده ی تو بویِ خداوند می دهد
سجادی و به سجده ی آخر بخوانمت

از خطبه خوانی تو قیامت به پا شده
اینگونه من قیامتِ اکبر بخوانمت

گفتی أنا علی..و علی وار دَم زدی
تا که علیِ دوم و حیدر بخوانمت

اَخلاق نیکِ توست، ابوحمزه ساخته
خَلقاً تو را معلمِ برتر بخوانمت

از کودکی دلَت به غم و غُصّه مُبتلاست
از کودکی به غُصّه برابر بخوانمت

در کربلا غمت دو برابر شد ای غریب
که سوگوارِ کُشته ی بی سر بخوانمت

همپایِ زینبی و به گودالِ قتلگاه
از راویانِ بوسه به حنجر بخوانمت

در شام و کوفه هم غُل و زنجیر بوده ای،
آری تو را اَسیرِ مُکدّر بخوانمت

آمد مدینه زهر، توانِ تو را گرفت
تا عاقبت تو را گلِ پرپر بخوانمت

سنگِ مزار هم که نداری، شهیدِ عشق
کُنجِ بقیع با دلِ مُضطر بخوانمت

لطفی نِما به”ملتمس”خاکِ کویِ خویش
تا مدحِ نو سروده به محضر بخوانمت

 مجتبی دسترنج ملتمس

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا