شعر محرم و صفرشعر وروديه محرم

چشمی که در این روضه ها ابر ببار است
روز قیامت هم به تو امیدوار است

ظرف زمان سینه زنها فرق دارد
ماه محرم اول فصل بهار است

هرکس علامت میکشد بختش بلند است
بر شانه زخمش نشان افتخار است

سوگند بر زهرا که فردا سود کرده
امروز هرکس با تو گرم کسب و کار است

در زیر این پرچم همه باهم عزیزند
حتی غریبی که در این گوشه کنار است

من اختیارم را فقط دادم به زینب
نوکر همیشه از خودش بی اختیار است

آنکه پیاده میرود تا کربلا را
در اصل بر بال ملایک او سوار است

بی کربلا نوری ندارد زندگیمان
خیر و خوشی ماهمه دران دیار است

مارا عزادار شما گفتن روا نیست
وقتی که زهرا در غم تو سوگوار است

سید پوریا هاشمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا