شعر شهادت حضرت زهرا (س)

یا فاطمه (س)

میان کوچه ها،در پُشت درها..،گریه‌ها کردم
تمام شهر را با اشک هایم زابرا کردم

شباهنگام با پروانه از بال و پرت گفتم…
سحر خاکسترش را از کنارِ شمع..،ها کردم

تویی آن ذات افلاکی،تویی مستوجب پاکی
که من با چهره ای خاکی،به نامت اقتدا کردم

پدر در فاطمیه یاد دارم بارها می گفت:
من این فرزند را نذر حسن جان شما کردم

زمانی که برای گریه چشمم بی رمق می شد
به یک “یا فاطمه” در روضه،تجدید قُوا کردم

همیشه ذکر تو از شرِّ عصیان‌ها خلاصم کرد
قدم برداشتم..،گفتند:”یا زهرا”..،حیا کردم

بگیرم دامنت را صدهزاران بار می گویم
خطا کردم خطا کردم خطا کردم خطا کردم

نمی از روضه ات را ریختم در عُمق اقیانوس
تمام ماهیان را هم به داغت مبتلا کردم

از آن وقتی که پی بُردم دلت پُر بود از دنیا
تمام لذت بی حدِّ دنیا را رها کردم

قنوت بی تعادل خواندنت محراب را سوزاند…
چِقَدر این روزها یا ربّنا یا ربّنا کردم

برای گونه و بازو و پهلوی کبودِ تو…
برای دردهای بی شمارِ تو دعا کردم

چُنان از عالم ذَر مِهر تو در سینه ی من بود
که تا نام تو را بُردم..،تو را مادر صدا کردم

اگرچه نیستم “سیّد”،به فرزندی قبولم کن
که من پیش تمام خلق این را ادعا کردم

منِ بی تاب آنقَدر از “بُنَیَّ” ات سوختم تا که
تمام این محل را با حسین ات آشنا کردم

به جای اهل آن دِه در خیال خود هزاران بار
خودم با دستم هایم بر تن او بوریا کردم

بردیا محمدی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا