شعر شهادت امام جواد (ع)

شعر شهادت حضرت امام جواد

غریب تر از مجتبی غریبِ زهرا تو
صدای ناله‌ی اَمَن یُجیبِ زهرا تو

بمیرم از غمت آقا کسی نداری که
غریب تر از مجتبی کسی نداری که

چقدر غرقِ عرق غرقِ درد تب داری
میانِ سُرفه جگرپاره رویِ لب داری

به دادِ تو نرسیدند تا صدا نزنی
کسی نبود کنارت که دست و پا نزنی

صدای بال و پَرِ بسته از قفس نرسد
صدا نزن که صدایت به هیچکس نرسد

صدا نزن که نفسهات مختصر نشوند
صدای هلهله‌ها تا که بیشتر نشوند

صدای هلهله آمد رضا رضا نکنی
که دست و پا بزنی و خدا خدا نکنی

صدا نزن که به دَف می‌زنند در پَسِ در
جوابِ دادِ تو کَف می‌زنند در پَسِ در

نگو جوان رضا تشنه‌ای که آبی نیست
بیا نگو جگرت سوخت که جوابی نیست

عجیب زهر بدی بود شعله بر پاکرد
تمامیِ جگرت را که اِرباًاِربا کرد

کسی نگفت که آبی دهان خشکش را
کسی نگفت که رحمی زبانِ خشکش را

به پُشت حُجره کنیزان و همسرش اینجاست
کسی نگفت نخندید مادرش اینجاست

میان حجره پَرَت را کسی نمی‌گیرد
عزیزِ تشنه سرت را کسی نمی‌گیرد

غریب‌تر از مجتبی نه بستری داری
نه گِرد خوش برادر نه خواهر داری

برادری که به قربان پیکر تو رَوَد
نه خواهری که رسد زود همسر تو رَوَد

نه گریه‌کُن که پی‌ات سر به دشت بگذارد
نه خواهری که برای تو طشت بگذارد

میان خنده و دشنام بردنت آقا
کِشان کِشان به رویِ بام بردنت آقا

کنار خشکْ لبت ، کاسه های آب اُفتاد
کشان کشان بدنت زیر آفتاب اُفتاد

کشیده‌اند زِ پا با سرت چه بد خوردی
میان راه بگو چندتا لگد خوردی؟

به روی بام ولی مثل اینکه پامالی
به روی بام ولی نه میانِ گودالی

ولی به سویِ تو خیره نگاهِ دختر نیست
به روی جسم تو جز سایه‌ی کبوتر نیست

هزارشُکر که جسمِ تو نامرتب نیست
هزارشُکر که بر بام ، جای مَرکب نیست

حسن لطفی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا