با درد و غصه سوره ی کوثر شروع شد
با گریه اش مصائب حیدر شروع شد
بعد از نبی غدیر فراموش خلق شد
اینگونه شد که آتش بر دَر شروع شد
اول شهید چون گلی از خانه پَر کشید
وقتی که ضربه ی در و مادر شروع شد
با این حساب پهلوی مادر شکسته بود
این گونه شد مصائب بستر شروع شد
جایی که حکم غصب فدک را گذاشتند
حکم به نیزه ها زدن سر شروع شد
دیدند معجر تو مسلمان گرفته است
در کربلا هم آتش معجر شروع شد
آسایش از تمامی عالم گرفته شد
آن لحظه ای که ظلم ستمگر شروع شد
در اوج روضه شعر تو پایان گرفته است
جایی که تازه داغ پیمبر شروع شد
علی اصغر یزدی