شعر ولادت امام رضا (ع)

آقا جان

سلام گرم عاشقونه ی من
روونه شد به سوی مشهد تو
باز دل تنگم شبیه کبوتر
نشسته روبروی گنبد تو

همیشه وقتی که دلم میگیره
لباس تنهاییامو میپوشم
میام حرم تا بار غصه هامو
کبوترا بردارن از رو دوشم

خدای مهربونیا نگام کن
باز تو دلم درد نهفته دارم
هر موقع که میام زیارت تو
یه دنیا حرفای نگفته دارم

رضا شدی واسه رضایت ما
پیش تو نا امیدی خیلی زشته
صحن و سرات معدن آرامشه
حرم نگو یه تیکه از بهشته

آبی که از سقاخونه مینوشم
کام منو پر از عسل میکنه
وقتی کنار تو نماز میخونم
خدا خودش منو بغل میکنه

هر کی یه گوشه خیره به گنبده
چشمای گریونش پر از خواهشه
بدون اینکه به زبون بیاره
ازش خبر داری، می دونی چشه

بزرگترین حاجت قلبم تویی
هرچی به جز تو واسه من حقیره
الهی که روا نشه هیچ موقع
حاجتی که تو رو ازم میگیره

حرف دل سائلت و میدونی
پس دیگه هرچی بگه حرّافیه
هیچی ندادیم ندادی ولی
فقط یه کربلا بدی کافیه

 علی ذوالقدر

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا