شعر شهادت حضرت عبدالله بن الحسن (ع)
ای سالارِ عشق
کودکم امّا در این بیشه جگر دارم عمو
از دو دستانم برای تو سپر دارم عمو
با مدد از نامِ زیبای حسن گل می کنم
بر تمامِ دشمنانت من خطر دارم عمو
ماندنم در خیمه ها ننگ است ای سالارِ عشق
من از این ماندن از این صّحت..حذر دارم عمو
در رکابِ تو شهادت می شود قطعاً نصیب
می رسم بر این سعادت..خود خبر دارم عمو
چه کسی گفته یتیمم بیکس و کارم بگو..
من چنان تو شاهِ مظلومان پدر دارم عمو
بر تنت داری جراحت ای تمامِ زندگی…
از غمِ این زخم هایِ تو شرر دارم عمو
مصحفِ کرببلا نامِ مرا حکّ کرده است
حادثه سازم در این مصحف اثر دارم عمو
جامه ی رزمی نشد پیدا برای من حسین
پس لباسِ سرخِ رفتن را به بر دارم عمو
دست دادم تا نیفتد بر تنِ پاکت خراش
در هواداری ز تو خیلی هنر دارم عمو
حیف بعد از رفتنت عمّه اسارت می رود
از غمِ این روضه ها چشمانِ تر دارم عمو
محسن راحت حق