شعر شهادت حضرت مسلم (ع)

حسین من

با اینکه گفتم از عشق ، از عشق بی نصیبم
از آشنام گفتم ، اما خودم غریبم

عشق حسین من را تنها نمیگذارد
در بین نخلها هم سرمست عطر سیبم

آمد من الحسینت ، سوی حبیب اما
خط الی‌الحسینم ، راهی نشد حبیبم

یک موسفید آمد ، از تو حنا بگیرد
دیدم محاسنم را ،کز خون خود خضیبم

در نامه ام نوشتم ، برگرد ای مسیحا
من که شدم سفیرت ، در کوفه بر صلیبم

تو مصطفای طفّی ، من هم اویس کوفه
دندان من فدای ، دندانت ای حبیبم

اسب فقیر کوفه ، نعل جدید کوبید
حیرت زده میان ، این قوم نانجیبم

پیراهن تو یوسف ، درمان چشم من بود
صد تکه میشود حیف ، پیراهن طبیبم

 وحید عظیم پور

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا