شعر ولادت امام حسن عسكری (ع)
حضرت باران سامرا
ما مانده ایم و حسرت ایوان سامرا
جامانده ایم و دست به دامان سامرا
ما کسب آبرو ز غبار تو می کنیم
از ذره های خاک بیابان سامرا
با افتخار تاج گدایی سرم کنید
راهم دهید بین گدایان سامرا
آقا بیا و حال مرا رو به راه کن
امشب به حق آیه ی پنهان سامرا
از تو به ما زیاد رسیده است یاحسن
لطفت زیاد حضرت باران سامرا
یک کوه از نگاه تو دریا کشیده ایم
از خود فقط مسیر تماشا کشیده ایم
دستی بکش بروی سر ما ندارها
آقای خوب این همه شب زنده دارها
چشم انتظار مقدم دردانه ی تواند
حتی تمام حضرت ختمی تبارها
ما خواستیم،حیف،نشد، بادعای تو
شاید غروب کرد همه ی انتظارها
ای غربت تو از همه دنیا غریب تر
لطف تو بیشتر ز همه سفره دارها
امشب ستاره می چکد از مقدم شما
بر روی چشم های تمام نگارها
احمد شاکری