شعر اربعین

ذكر تو از زبان من

دور نمي شود دمي ذكر تو از زبان من
دل ز همه بريده ام عشق تو آب و نان من

من چه كنم كه عاقبت كرب‌وبلا بري مرا
از غم دوري حرم روي لب است جان من

مهر تو در سرشت من ،عشق تو سرنوشت من
روضه ي تو بهشت من،راحتي روان من

زندگي ام فداي تو، سر بدهم بپاي تو
سيل شده براي تو ، گريه ي بي امان من

اي تو سفينه ي نجات ، عشق و اميد كائنات
راه تو بهترين صراط ، اختر آسمان من

مكه،مناي من تويي ، قبله نماي من تويي
هر طرفي كه رو كني، قبله دهي نشان من

پاره ي قلب مصطفي ، راس تو روي نيزه ها
سينه ي تو به زير پا ، خاك بر اين دهان من

واي زمين نشستنت…واي خدا  سرت… تنت…
واي چه شد پيرهنت…كشته ي بي نشان من

محمدهاشم مصطفوی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا