شعر شهادت اهل بيت (ع)شعر شهادت حضرت زهرا (س)
سلمان اهلبیت
ناگهان پشت در شلوغ شدو
کفر آتش به جان دین افتاد
یک نفر با لگد به در زدو بعد
مادری پشت در زمین افتاد
من که سلمان اهلبیتم, پس
چشمهایم به دست مولا بود
من اجازه نداشتم آنروز
فقط این کار ,کار زهرا بود
وسط خانه بودم و دیدم
داشت زخم علی نمک می خورد
دست مولا به ریسمان بود و
فاطمه پشت در کتک می خورد
یک طرف فاطمه که یاس علیست
یک طرف میخ در که شعله ور است
کاش می شد مرا کتک بزنند
فاطمه دختر پیامبر است
وای از دست نامسلمان ها
تازیانه زدند بر قرآن
گفتم ای وای یا رسول الله!
دخترت را زدند نامردان
بین آتش نفس نفس زد و گفت
گرچه من دست بر کمر دارم
محسنم هم اگر شهید شود
از علی دست بر نمی دارم
مجید تال
***لینک ورود به آرشیو شعر های شهادت حضرت زهرا س ***
سلام
تعابیر اشعار بسیار زیبا شاعران و عارفانه است
تا تمام اشعار مدح و تولد و شهادت را نخوانم از آن دست نخواهم کشید.
با سپاس فراوان از گردآوری چنین مجموعه پربار
با سلام و تحیات
تعابیر اشعار بسیار زیبا شاعرانه و عارفانه است.
تا تمام اشعار مدح و تولد و شهادت را نخوانم از آن دست نخواهم کشید.
با سپاس فراوان از گردآوری چنین مجموعه پربار