اشعار ویژه (پیشنهادی)شعر مدح و مناجات اميرالمومنين (ع)شعر ولادت اميرالمومنين (ع)

شعر مدح امیرالمومنین

وا نشد جبریل اگر سمت نجف بال و پرش
بهتر آنکه بر زمین جاری شود خاکسترش

خوش به حال آن کبوتر بچه ای که تا سحر
میپرد از صحن ایوانش به صحن دیگرش

داستان سنگ و زر یعنى که ما و فضه اش
قصه شاه و گدا یعنى که ما و قنبرش

در مقام آخریت بود , دیدند اولش
در مقام اولیت بود , دیدند آخرش

خاک را گل میکند گل را خلائق میکند
نیست هرکه خلق مولا خاک عالم برسرش

اینهم از ظرفیت دنیاى بى ظرفیت است
هرکه اورا میپرستد مینویسد کافرش

با على یکتاپرستم, ورنه میخواهم چکار
آن خدایى را که این آقا نباشد مظهرش

آرزوى مرگ کردن چاره ى کارش بود
سائلی که دست خالى میرود از محضرش

چهارده قرن است دارد رزق ما را میدهد
با همان یک مرتبه بخشیدن انگشترش

آه…ظلمت آه…ظلمت آه..ظلمت میشود
واى اگر خورشید را روزى براند از درش

مرتضى یعنى قسیم النار والجنه , ولى
هست معیارش در این تقسیم حب همسرش

تازه کعبه آبرویی یافت و قیمت گرفت
همچنانی که صدف قیمت گرفت از گوهرش

از در کعبه نرفت و بر در کعبه نرفت
چونکه باید بعد ازین کعبه بیاید بر درش

خاک یا خاکسترش کن مصحفی را که درآن
آیه ی”الیوم اکملت”نباشد محورش

*مبعث ختم رسل ترویج حب حیدر است
تا دهد نشر ولایت حق کند پیغمبرش*

به خودش که جای خود , حتی به خاک پاش هم
هر کسی شک میکند شک میکنم به مادرش

کور دلها احمقند , احمق چه میفهمد علی
جان احمد بود که خوابید بین بسترش

جز علی و فاطمه دیگر ندیده روزگار
اینقدر شرمنده باشد همسری از همسرش

علی اکبر لطیفیان

*بیت از استادحاج جوادحیدری*

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا