شعر مدح حضرت امیرالمومنین علی (ع)
میل پروازی نباشد پر نمی آید به کار
التماس چشم های تر نمی آید به کار
باید از صدق و صفا همواره دل را صاف کرد
شوق جانبازی نباشد سر نمی آید به کار
فقر ذاتی مان سبب شد سائل این در شویم
در سلوک ما که سیم و زر نمی آید به کار
رعیت خود را محبت کرده اقا میکنند
محضر این خاندان نوکر نمی آید به کار
درد بی درمان ما را هیچ گونه مرهمی
جز غبار مقدم قنبر نمی آید به کار
باید امشب جام مستی مان دوباره پر شود
تا نباشد باده ای ساغر نمی آید به کار
ما به شوق روی مولا سوی جنت میرویم
جنت بی ساقی کوثر نمی آید به کار
چه در این دنیا چه در عقبا به جز سرمایه ی
دوستی با ال پیغمبر نمی آید به کار
“حُبُّه ُایمان …”به این معناست که بی مهر او
تا نماز و روزه هم دیگر نمی اید به کار
“آمدم دنیا برای دیدن روی علی”
“سرنوشت من گره خورده به گیسوی علی”
دور تا دور حرم بزمی فراهم میشود
میرسد اقای ما اقای عالم میشود
خیر و برکت را به دنبال خودش می اورد
مولدی که مظهر فیض دمادم میشود
با دم داوودی اش “قدافلح…” سر میدهد
زاده ی بنت اسد عیسی بن مریم میشود
جشن عمامه گذاری بهتر از امروز که
مرتضی با دست پیغمبر معمم میشود
حب مولا انبیا را ارج و قربی میدهد
با ولایش نوح نوح و آدم آدم میشود
پور عمران یاعلی گویان به دریا میزند
با علی در بارگاه قرب محرم میشود
مرتضی دست خدا چشم خدا روح خداست
در وجود او خدا بهتر مجسم میشود
روزی عالم گره خورده به تار گیسویش
هر که از چشمش می افتد روزی اش کم میشود
هرچه دارم را فدای خاک پایش میکنم
آن قدر خوب است که بابا صدایش میکنم
بوالحسن , خیرالبشر , إبن الصفا یعنی علی
حیدر و صفدر , غضنفر , مرتضی یعنی علی
والد السبطین , امیرالمومنین , نفس الرسول
زوج الزهرا و وصی المصطفی یعنی علی
وارث علم النبیین و ولی المتقین
بوتراب و حضرت باب الهدی یعنی علی
هم امام المسلمین و هم حیات العارفین
بی گمان حصن حصین , کهف الوری یعنی علی
رمز باء تحت بسم الله رحمن الرحیم
رکن الایمان بعد رکن الاولیا یعنی علی
اول من یدخل الجنه , صراط المستقیم
سیدالابرار, مصباح الدجی یعنی علی
أقوم الناس بعهد الله , دیان العرب
افضل الناس و وصی الاوصیا یعنی علی
أول من آمن بالله , یعسوب قریش
قاتل الکفار , شاه لافتی یعنی علی
کعبه و رکن و مقام و زمزم و حجر و حطیم
مستجار و مشعر و مروه صفا یعنی علی
حجرعین , قنسوم , شمساطیل , حزبیل و امین
اصب و منسوم و معین و ایلیا یعنی علی
حمد و توحید و نبأ , یاسین و اسرا و صحف
شمس و ناس و ملک و شرح و والضحی یعنی علی
«اُدْخُلوُها بسلامٍ ذلِکَ یَوْمُ الْخُلوُد»
خلق جنت بی گمان تنها برای شیعه بود
واژه واژه واژه ام را شعر نابش میکنم
با علی حل میکنم جام شرابش میکنم
خانه ی مولای من دروازه ی خوشبختی است
با علی کوه گناهم را ثوابش میکنم
میزنم بر سینه ام سنگ علی را روز و شب
سینه را اینگونه خوش رنگ و لعابش میکنم
بی گمان بویی نبرد از آدمیت منکرش
هرکه شد کلب علی آدم حسابش میکنم
تا بیندازد خودش قلاده ای بر گردنم
من به هر نحوی شده آخر مجابش میکنم
از شما پنهان نباشد از خدایم هم که نیست
در میان سجده گاهی رب خطابش میکنم
میبرد شبهای دلتنگی مرا سوی نجف
عکس ایوان طلایی را که قابش میکنم
از علی بن ابیطالب مدد میگیرم و
نقشه های شوم را نقش بر آبش میکنم
ذوالفقار امروز در دست محبان علی ست
دشمن اسلام را خانه خرابش میکنم
از منادی های وحدت هستم اما ناگزیر
هرکسی که دشمنی ورزد جوابش میکنم
هرکسی که پاسدار شیعه شد رأی من است
هرکه سرباز ولی شد انتخابش میکنم
راه من از راه تزویر زبیری ها جداست
آرزویم دولتی “صالح طلب” , “تقواگراست”
علیرضا خاکساری