مادرم فاطمـه
مادرم فاطمـه مظلوم ترین در دنیـاست
بخـدا واژه مـادر همه جا بی همتـاست
بس که او ازهمه چیزو همه کس دلبـرده
زین سبب گفت نبی, فاطمه قلب طاهاست
آنقـدر برهمگــان لطف فـروان دارد
شک نکن مـادر ما مالک روز فـرداست
هیچ دانی که به حشر بهر نجات من و تو
دست سـاقی و علمـدار شفیع آنجاست
ریشه چـادر او حبـلِ متین شیعـه ست
پس دگرحفظ حجاب ارثیه اش ازبالاست
فاطمـه گشت شهیـد تا که ولایت باشـد
هر مسلمان که بود رهین لطف زهـراست
آن بهشتـی که نبی در پی آن فرمـوده
با حضور علـی و فاطمـه آنجا زیباست
آنقدر ظلم به تو گشته در این شهر بانـو
هرچقدر شرح کنم آن سر آن نا پیداست
بـارها کرد صـدا به پشت در «یا ابتـا»
خیزو بابـا بنگر غـربت مظلـوم رواست
بـارها گفت نبـی«موده فی القربـی»
بستن دست علـی,اجر رسالات شماست
سیــدا مدح بانــو , نبود کار کسی
مدح او در همه جـا نقل لب مافیهاست
شاعر : سید مهدی خادمی