شعر شهادت امام صادق (ع)
هی نکش این طناب را دلسنگ
هی نکش این طناب را دلسنگ
او رفیق خدا و جبریل است
این همه ناسزا نگو نامرد
با رسول و بتول , فامیل است
پیرمرد است احترامش کن
هی نزن با لگد به پهلویش
یاد موی رقیه می افتد
جان زهرا نگیر از مویش
شیخ شهر است, آبروی شهر
بی عمامه است و بی عصا مانده
زیر لب ذکر فاطمه دارد
آخر از مادرش جدا مانده
از غم عمه زینبش نالان
قلب او گشته پر غم و آشوب
یاد عمه می افتد ای بی دین
هی تعارف نزن به او مشروب
دود این خانه کرده چشمش را
پر ز اشک از غم مدینه , خدا
در که آتش گرفت او افتاد
یاد مسمار و سینه ی زهرا
جعغر ابوالفتحی
سلام.
لطفا” به مزه ی اشک – پایگاه اشعار اهل بیت علیهم السلام هم سر بزنید.
از ما هم حمایت کنید تا ما هم پیشرفت کنیم.
http://mazehashk.blogfa.com
سلام
چرا نظرات ما رو پاک میکنید؟
سلام دوست عزیز ما همچین جسارتی نکردیم شما عزیز دل ما هستید در ضمن به سایت شما هم سر زدیم و لذت بردیم
ببخشید از اینکه زود قضات کردم.لحظه ای که نظر دادم، نظرم سریع اومد تو قسمت نظرات. بعد از مدتی وقتی اومدم دیدم نظرم نیست که فکر کردم نظرم رو پاک کردید.خلاصه حلال کنید.
البته توی صفحه اول هم گاهی اوقات معلومه
با سلام
شما لطف دارید که نکات ضعف و گوش زد کردید
خدمتتون عرض کنم این نیخه آزمایشی قالب سایت هست و قالب در حال طراحی هست که به زودی جایگزین این قالب خواهد شد
در پناه چادر خاکی باشید ..