شعر شهادت حضرت معصومه (س)

آسمان گشته سیه پوش

آسمان گشته سیه پوش و مَلَک در زمزمه
باز مانده در غریبی یک علی بی فاطمه

باز از آه کسی عرش خدا لرزیده است
حضرت سلطان ایران داغ خواهر دیده است

دختری شد زود راهی مثل مادر ، آه آه
خواهری آمد به جان ، دور از برادر آه آه

باز هم یک فاطمه از دست دنیا سیر شد
آیه های غربت آل علی تفسیر شد

فاطمه ها آن قَدَر مهمان دنیا نیستند
فاطمه ها رو به روی فتنه ها می ایستند

فاطمه ها را غم مظلوم دوران می کشد
فاطمه ها را غریبی علی جان می کشد

مثل هم بودند اگر چه فاطمه های خدا
داشت اما قم فراوان با مدینه فرق ها

شهر قم با یا علی گویان سر ِ دعوا نداشت
شهر قم بر آبرویش چون مدینه پا نذاشت

با ستمکاران عالم قم ید ِ واحد نداشت
کوچه های تنگش اصلا قنفذ و خالد نداشت

شکر حق این فاطمه دیگر شبیه مادرش
قاتلانش را ندیده در کنار بسترش

روی او نیلوفری و چادرش خاکی نشد
هیچ کس از گریه ی روز و شبش شاکی نشد

کینه های بدر ، آتش در گلستانش نشد
ریسمانی مزد دستان ِ علی جانش نشد

ماه قم را کس ندیده در خسوف و در هلال
نیست در حالاتش اصلا حرف ِ “صارَت کَالخیال”

حضرت معصومه جز هجران ، غمی در دل نداشت
حضرت معصومه مردم چل نفر قاتل نداشت….

 محمد حسین رحیمیان

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا