شعر وروديه كربلا

آیت‌الله علی آیتِ عُظمی زینب

بعد بسم‌اللهِ ما هست تعالی زینب
آیت‌الله علی آیتِ عُظمی زینب

هاجر و آسیه نه مریم و حوا هرگز
بنویسید فقط حضرت زهرا زینب

خرج یک صفحه از اوصافِ بلندش شده است
که فقط نقش کند جوهرِ دریا زینب

زینتی داشت اگر ، نام علی نامش بود
خوب گفتند که ای اُم‌ِابیها زینب

هرچه گفتیم از او در خورِ شأنش ، هیهات
هرچه خواندیم خدا گفت که حاشا زینب

کربلا کرب و بلا نیست فقط بی زینب
کربلا کرب و بلا هست فقط با زینب

ذوالفقار علوی پیش دَمَش کم آورد
آنکه زد ریشه‌ی هر کاخ ستم را زینب

مرتضی گفت: تویی فاطمه یا اینکه منی
نفست گرم به هر خطبه‌ی غرا زینب

کس ندیده‌است تو را خاصیتِ نورِ شماست
هست هر جلوه‌ی حق دیدنی الّا زینب

نور که سایه ندارد که به آن دیده شود
چشم محجوب کجا نورِ معلا زینب

ظلمتی هم اگر آمد که شما جلوه کنید
که ببینند چه کرده است به دنیا زینب

قدم اول خود را سرِ دنیا زدی و…
…قدم بعد روی زانوی سقا زینب

نسل در نسل همه نسل حسینیم اگر
هفت پُشتم همه گفتند فقط یا زینب

سینه‌ی ماست حسینیه‌ی غمهای دلش
نفسِ ما جگرِ ما تپشِ ما زینب

حسن لطفی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا