شعر ولادت اميرالمومنين (ع)

ابو تراب

ای رمزِ به لفّافه‌ی  این الرجبیون
عاقل شدم آن روز که گشتم به تو مجنون
زان روز که گفتم ز تو ، هستم به تو مدیون
صد شکر نوشتند مرا از  علویّون

اکسیر تو بر خاک من آمیخت و زر شد
در حوض دلم نقش تو افتاد و قمر شد

از باب تراب، قطعه ی خاکی به من افتاد
از طینت پاکت گل پاکی به من افتاد
از مضجع تو شاخه ی تاکی به من افتاد
در مکتب عشقت دل چاکی به من افتاد

تا آتش عشقت به دلم کارگر افتاد
بر ملک دلم دولت پاینده تر افتاد

منصور انا الحق زد و غافل ز وجودت
ای حق مسلّم که معما است حدودت
معنای صلاتی و نبی خوانده عمودت
تصویر خداوند جهان بود نمودت

محبوب تر از ذکر تو دیگر عملی نیست
در هیچ غمی چاره به جز  نادعلی نیست

شک نیست که منظور ز خیرالعملی تو
مشتق شده از نور خدا در ازلی تو
ای فاتح خیبر همه دانند یَلی تو
هر وصف بگویم ز شما هست، ولی تو

معروف ترین قسمت الفاظ اذانی
ای حضرت مولا تو امیر دو جهانی

 والعصر که بی حبّ علی (ع) نیست هدایت
ایمان به خدا بی مددش نیست کفایت
ای آنکه تو میزانی و ایمانی و آیت
اسلام بنا گشته به ارکان ولایت

سوگند که مردم همه هستند لَفی خُسر
جز شیعه‌ی تو چون که خدا گفته تویی یُسر

هرگز نتوان یافت کسی را به تو مانند
دزدانِ لقب واژه ی  صدیق چه دانند
 فاروق تویی سلطه گران، مفت گرانند
هرآنچه که گویند به حالِ هذیانند

بدخواه تو در هردو جهان از نظر افتاد
“با آل علی (ع) هرکه در افتاد ور افتاد”

هرچند که آلوده و بی عذر و جوابم
در روز جزا فرض که از اهل عذابم
برگردنم اویخته باشند کتابم
می خواست خداوند بپرسد ز حسابم

بر مصحف من گرچه گنه بود و سزایش
بسم اللهِ آن حبّ علی (ع) بود و ولایش

هرچند قلم مدح تو بنوشت و گهر سُفت
تحریر علی (ع) لرزه به جانش زد و آشفت
هندو و مسلمان و مسیحی ز علی(ع) گفت
گفتند ولی وصف تو پایان نپذیرفت

وقتی که علی وجه خداوند جهان است
هرچند بگویند از او باز نهان است

جواد محمود آبادی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا