شعر ولادت اميرالمومنين (ع)

علی علی جانم

نشسته ام بنویسم برای سلطانم
به لطف شاه نجف، شیعه ام مسلمانم
نشسته ام بنویسم به زیر ایوانم
نشسته ام بنویسم علی علی جانم

چگونه وصف کنم سیدالوصیین را
بگویم از سکنات علی کدامین را

ز عدل او چه بگویم، زبانزد عام است
علی رفیق و حبیب و طبیب ایتام است
هزار جان گرامی فدای آن نام است
اَلا به ذکر علی قلب من چه آرام است

میان جنگ اُحُد یک تنه یلی بوده
وصی حق پیمبر فقط علی بوده

اُحُد، حنین و خوارج، جمل وَ خیبر هم
وَ هر کجا که جهاد است، بوده حیدر هم
علی‌ست شیر دلاور، علی‌ست صفدر هم
به راست می زند و چپ، به قلب لشکر هم

به جبرئیل امین وحی شد بگو حیدر
عجب دلاوری و ناز شست او، حیدر

علی همان که به وقت نبرد جنگنده‌ست
که ذوالفقار علی تیغ تیز بُرنده‌ست
هر آنکه رو به روی حیدر است، بازنده‌ست
علی همان که رجزهاش، سخت و کوبنده‌ست

ز قدرت ضرباتش چگونه بنْویسم
بگو که از غَزواتش چگونه بنویسم

میان معرکه حیدر چه با غضب می رفت
نقاب می زد و مثل قمر به شب می رفت
وَ هر که رو به رویش بود، عقب عقب می رفت
به ضربه های علی، سر عجب عجب می رفت

اگرچه فاتح پیکار و در تلاطم بود
به روی شانه ی او کیسه ای ز گندم بود

علی برای یتیمان کوفه چون باباست
غذای هرشب او نانِ خشک و یک خرماست
به روی شانه ی او کوله باری از غمهاست
بدون فاطمه، حیدر چه بی کس و تنهاست

خلاصه حیدر کرار بود و غمهایش
خلاصه غربت بسیار بود و غمهایش…

 علی میرحیدری

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا