شعر شهادت حضرت رقيه (س)

ارثیه ی مادر

اصلا خبر داری چه آمد بر سر من؟
بازیچه ی شمر و سنان شد معجر من

تو جان من بودی و بعد از رفتن تو
جانی نمانده بی گمان در پیکر من

بر نیزه ها رفتی مقام تو رفیع است
پایین بیا، یک لحظه بنشین در بر من

الگوی دختر می شود بابا مگر نه؟
مثل سرت بابا شکسته شد سر من

دستم به پهلو دست دیگر روی بازو
این درد ها ارثیه هست از مادر من

هر لحظه می خوانم تو را: بابایِ خوبم
ای کاش می گفتی تو هم: جان!دختر من

شهریارسنجری

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا