بی تو عمرم می رود در قهقرایِ بیکسی
ترس دارم از غم و درد و بلایِ بیکسی
پشتِ من خالی نکن تکیه به دستت داده ام
چون نمی سازد به دل..حال و هوای ِ بیکسی
بیکسی آمیخته با نامِ زیبایِ شما
خوب می فهمی مرا ای مقتدایِ بیکسی
ای امامی که تمامِ امّتت در غفلت اند
سالها پوشیده ای آقا ردایِ بیکسی
بیکسی ات شد سبب تا از خودم غافل شوم
من کجا و صحبت از شورو نوایِ بیکسی
یوسف زهرا!غمت را با کسی تقسیم کن
ورنه می افتی ز پا ای آشنایِ بیکسی
هر کجا که می روی یادی کن از این بی وفا
در مدینه یا نجف یا کربلای بیکسی
محسن راحت حق