من غیر از عشق تو ندارم کار و باری
یعنی میاید با تو باشم روزگاری
من مانده ام با این همه دل بیقراری
((پایان شب های بلند انتظاری
آیا برای آمدن میلی نداری؟))
حالا که قسمت شد و من در شهر طوسم
در این حرم در محضر شمس الشموسم
امشب به این نیت به پاکی و خلوصم
((من نذرکردم خاک پایت را ببوسم
آیا سر این بنده منت می گذاری؟))
خُرده مگیر از من اگر گریان نبودم
در کوچه و پس کوچه ها حیران نبودم
قبل از غیابت بی سرو سامان نبودم
((من قبل از این ها این همه ویران نبودم
آباد بود این خانه ی ما روزگاری))
شکر خداوند علی اهل غدیرم
بر خاندان پاک تو عمری اسیرم
دوری کنم از تو اگر باید بمیرم
((من دل ندادم تاکه روزی پس بگیرم
می خواستم پیشت بماند یادگاری))
باید خبر از تو به هر جاده بگیرند
تا این که از دستان تو باده بگیرند
خاکی که از نعلینت افتاده بگیرند
((تا این که دل ها بوی سجاده بگیرند
باید بیایی وکمی تربت بیاری))
دارد به پایان میرسد دیگر فراغت
بوی ظهورت میرسد ساعت به ساعت
ای آخرین نسل مطهر از امامت
((یک روز می آیی و تا روز قیامت
ما را به آقای محرم می سپاری))
رحمی کن آقا بر دل بیچاره ی من
گاهی نگاهی کن به این رخساره ی من
سر تا به پا دردم بیا ای چاره ی من
((یک هفته ی دیگر دل آواره ی من
باید بسازد با فقیری با نداری))
رسول عسگری
پا نوشت: بیت های داخل پرانتز از جناب استاد #علی #اکبر #لطیفیان میباشد..