بانوی خانواده ی توحید
قلم افتاد روی نام شما
مِن ومِن کرد و گفت یا زهرا
قلمم ریخت قطره ای جوهر
تا رسیدم به واژه ی مادر
یاد آن لحظه های پیغمبر
که ندا آمد از سوی داور
ما تو را دختری عطا کردیم
سوره ی کوثری عطا کردیم
سوره ای با سه آیه ی شیرین
دختری از بهشت عِلیین
دختری را که یاورت باشد
دخترت نه , که مادرت باشد
مایه ی بهجت دلت باشد
خنده اش حل مشکلت باشد
آمده این بهشت زیبایی
تا درآید علی زتنهایی
آمده شاه بانوی محشر
جبل النور خانه ی حیدر
سرور بانوان اهل جنان
علت خلق عالم امکان
علت خلق مصطفی و علی
علت خلق هر وصی و ولی
آمده تار و پود خلق عظیم
بنده ی ویژه ی خدای کریم
آمده آنکه زخمی از در شد
اولین پیش مرگ حیدر شد
دست او میشود میان بشر
بوسه باران شخص پیغمبر
آمده آنکه از دعاهایش
شاد میشد همیشه بابایش
عرشیان مست نام کوثر او
فرشیان خاک پای قنبر او
انبیا جملگی مسلمانش
جان عالم فدای سلمانش
آمده آنکه حامل عشق است
روح حل المسائل عشق است
پسرانش شرافت ثقلین
حسن مجتبی امام حسین
دامنش از خدا لبالب شد
پرورشگاه همچو زینب شد
بهر عالم وجودتان برکت
لحظه های سجودتان برکت
میبری دل ز ذات سبحانی
آن زمان که نماز میخوانی
هر چه داریم از دعای شماست
رمز مشکل گشایمان زهراست
بانوی خانواده ی توحید
سائلم آمدم ,مکن نومید
تو که با یک نگه شفا بلدی
دست رد هم به سینه ای نزد
درد من را دوا بده بانو
صدقه بر گدا بده بانو
درد من دوری از حسین شماست
غصه خوردن زداغ کرب و بلاست
مادری کن برای ما مادر
تو فقط لحظه ای به ما بنگر
مینویسم دوباره نام تو را
قلم افتاد و گفت یا زهرا
هدیه ی روز مادرم زهرا
صد و ده مرتبه علی مولا
نوید اطاعتی