شعر محرم و صفرشعر مصائب اسارت كوفه
باید که از نیزه سرت را پس بگیرم
باید که از نیزه سرت را پس بگیرم
رگ های سرخ حنجرت را پس بگیرم
آه ای سلیمان زمانه سعیم این است
از ساربان انگشترت را پس بگیرم
باید که از سرنیزه های تیز و سنگین
ته مانده های پیکرت را پس بگیرم
باید که از غارتگران نا مسلمان
عمامه ی پیغمبرت را پس بگیرم
باید هر آن طوری شده از قاتلانت
آن دست باف مادرت را پس بگیرم
باید که ازآن بی حیای پست و نامرد
خلخال پای دخترت را پس بگیرم
شاعر:محمدحسن بیات لو