به نام آنکه خدا با رخش نمایان شد
به نام آنکه ز نامش دلم پریشان شد
به نام آنکه ز نامش حسین گریان شد
مسیح یک شبه از فیض او مسلمان شد
براى عرض ارادت سرى خم آورده
کتاب خواجه ز اوصاف او کم آورده
–
به نام حضرت زینب که واژه اى زیباست
کتاب زندگى اش راه و رسم عاشق هاست
یقیناً علت آن خون سیدالشهداست
که بعد اینهمه مدت هنوز پا بر جاست
–
اگر که نیست خدا،چیست این زینب؟
کسى هنوز نفهمیده کیست این زینب
–
کسى شبیه تو با فاطمه برابر نیست
کسى شبیه تو بانو شبیه حیدر نیست
کسى شبیه تو بر خاک کیمیاگر نیست
تو خواهرى!به خدا مثل تو برادر نیست
–
“حسین بود و تو بودى..تو خواهرى کردى
چه خواهرى تو برادر که مادرى کردى
–
تو آسمان اباالفضل و آفتاب حسین
به هیبت علوى ات ابوتراب حسین
همیشه در همه ى عمر پا رکابِ حسین
هلاکه خنده ى اربابى و خراب حسین
–
ستاره ى شب ارباب…قبله ى حاجات
شهید زنده ى گودال..عمه ى سادات
–
تویى همان که نشان داده اى قیامت را
همان که خنده ى او دل ربوده از زهرا
همان که وقت خداحافظى در عاشورا
حسین گفت:حضرت عشق التماس دعا
–
فداى ذکر قنوت و سجود تو بانو
خلاصه گشته خدا در وجود تو بانو
–
گریز روضه ى شعرم سر شکسته ى توست
اسارت تو و ایتام و پاى خسته ى توست
خرابه و تو و دست هاى بسته ى توست
به روى خاک نماز شب نشسته ى توست
–
چه شد که وقت رکوع یاد مادر افتادى؟
به یاد مادرتان بین بستر افتادى
–
اگر غلط نکنم مادرى خمیده شده
جوان خانه چه پژمرده و تکیده شده
بگو براى چه مادر نفس بریده شده
نگو به سینه ى او میخ در کشیده شده
–
“حیات در شریان جهان مادر توست
نشانه دار ترین بى نشان مادر توست
آرمان صائمى