تا که شادی میرود پشت سرش غم میرسد
باز دارد بر مشامم بوی ماتم میرسد
روز و شب دارم همش لحظه شماری میکنم
جان تو خسته شدم پس کی محرم میرسد
غصه و غم از دلم یکباره بیرون میرود
آن زمانهایی که دستانم به پرچم میرسد
مطمئاً به تو و زینب(سلام الله) ارادت داشته
سائلی که روزی اش از دست خاتم میرسد
از همان روزی که گفتم نوکرت هستم حسین(علیه السلام)
خیرِ تو دارد به من پشت سر هم میرسد
تا که زوّارت ورودی حرم پا می نهند
حضرت عیسی برای خیر مقدم میرسد
در روایت آمده که در شلوغی های حشر
گریه ی بر تو فقط بر داد آدم میرسد
تشنگی تو به یاد من میآید ای غریب
در بیابان بر زمین باران که نم نم میرسد
مثل طفل شیر خواره زیر گریه میزنم
روضه های خواهرت بر گوش هر دم میرسد
موقع لشگر کشیِ کوفیان خوشحال شد
دید زینب(سلام الله)تا حبیب از راه کم کم میرسد
عصر عاشورا کنار پیکر بی جان تو
میرسد زینب(سلام الله) ولی با قامتی خم میرسد
ابراهیم لآلی