دسته‌بندی نشده

بیار باده بیار

نگارمیرسد از ره بیار باده بیار

به دلحضور دراین بزم صاف و ساده بیار

هزارسجده برآن شاه پاک زاده بیار

هزاربوسه برآن ابروی گشاده بیار

 

ندارسیدگنهکار را شفیع آمد

بریزگلکه شب هفده ربیع آمد

گلی کهمی شکفد از سرشک او کوثر

مهی کهدر شب زلفش هزار و یک اختر

نخستمرتبه بعد از خدای بالا سر

نهفتهبین دو چشمان وی قضا و قدر

به رویدست ملائک محمد آمده است

برایعالم و آدم سرآمد آمده است

طلوعمیکند از یک نگاه او خورشید

غروبمیکند از جلوه اش به دل تردید

هلالابروی او شد نشان یوم العید

بهشتبی مه رویش برای ما تبعید

هزارموسی عمران غلام درگاهش

به قدرهردو جهان قدر و عزت و جاهش

بگو بهآمنه دری گرانبها زادی

تو روحزمزمه و قبله دعا زادی

عظیممرتبه شاهی به اولیا زادی

بنازبر همگان ,ختم الانبیا زادی

بریزدر شب میلاد نور,نقل و نبات

به روحمادر احمد نثار کن صلوات

زند بهگردسرش پر هزار روح الامین

شکفتهاز لب مستش شکوفه یاسین

زمینشده زقدومش چو عرش, عطر آگین

شدهبهشت زنور نگاه او آذین

کلیددار اگر شاه هل اتی باشد

بهشتماست همانجا که مصطفی باشد

شبولادت احمد شب ولای علی است

هرآنکجا که نبی رفت ردپای علی است

تمامصحنه معراج ابتدای علی است

مگر نهاینکه خدا نیز همصدای علی است

بگو بهمنکر حیدر ,خدا پرستی کن

بزننمی ز شراب علی و مستی کن 

علیخدا نبود از خدا جدا هم نیست

چوبازدم که دمی بی نیاز از دم نیست

کسی کهبی دم او بود هرگز آدم نیست

ولایحضرت حیدر امانتی کم نیست

اذاننای من از نام عشق پا برجاست

خدامرا ز ازل نوکر علی می خواست

رضا دین پرور

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا