شعر شهادت حضرت زهرا (س)
تنهای خانه
وقتی شکست پهلوی زهرای خانه را
افتاده دید قامت آقای خانه را
فریاد زد سَر همه : هیزم بیاورید
آتش گرفته دامنِ دریای خانه را
حدسش درست از آب در آمد , میان در
شش ماهه سقط گشت و سراپای خانه را
بویی شبیه یاس گرفته که می کُشد
از این به بعد حیدر تنهای خانه را
یاد آوری زقد کمانی فاطمه است
باید عوض کنند مصلای خانه را
زهرا که از نفس افتاد و رنگ باخت
اینگونه خواستند مسیحای خانه را
مسعود یوسف پور