شعر شهادت حضرت مسلم (ع)
حالا که وقت کربلای من گرفته
حالا که وقت کربلای من گرفته
این کوچه ها را گریه های من گرفته
میخواستم تا که فدایی تو باشم
خوشحالم از اینکه دعای من گرفته
جان خودت بالای بام انقدر گفتم:
کوفه نیا مولا,صدای من گرفته
این کارها انگار که در کوفه رسم است
موی مرا هم از قفای من گرفته
اصلا چرا راه شما اینجا بیفتد…؟
این طشت را تنها برای من گرفته
ای وای که تیر سه شعبه را نگه داشت
من فکر میکردم برای من گرفته
یاسین قاسمی
سلام.
شعر زیبایی بود.
متاسفانه بلاگفا دوباره با مشکلاتی روبرو شده و ما نمیتوانیم وبلاگ مزه ی اشک رو بروز کنیم.
سلام دوست عزیز
متاسفانه بلاگفا دیگه خدماتش مثل گذشته نیست و روز به روز داره بدتر میشه کل آرشیو سال گذشته ما از بین رفت