شعر شهادت امام جواد (ع)

حسرت دیدار

نیش و کنایه هاست که از یار می خورم

از دست یار زهر شرر بار می خورم

اصلا به جنگ و نیزه و لشکر نیاز نیست

وقتی میان خانه ز دلدار می خورم

دارم ز همسری که ز من جز صفا ندید

چوب کدام تندی رفتار می خورم

شعله شود بلند از این زخم بر جگر

تا آب از دو چشم گهر بار می خورم

از این صدای هلهله آزار می کشم

با جان خسته غصه ی بسیار می خورم

وقتی که می برند مرا روی پشت بام

با صورتم به گوشه ی دیوار می خورم

پهلو شکسته مادر کم سن و سال من

دیگر بیا که حسرت دیدار می خورم

رضا رسول زاده

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا