شعر وروديه محرم

حسین من

خاک نه بلکه زر بلند کنم
کف پایت اگر بلند کنم
شب اگر از محل ما گذری
تا سحر محتضر بلند کنم
تیغِ ابروی تو اگر آید
نانجیبم سپر بلند کنم
شانه بر مو زدی و از شانه
میشود که قمر بلند کنم
من چو پروانه ام نمیخواهم
دور این شمع پر بلند کنم
دستها را به قصد دامانت
سر شب تا سحر بلند کنم
به قتالم فراق آمده و
نا ندارم سپر بلند کنم
سر به زیر آمدم ولی کرمت
شد دلیلی که سر بلند کنم
بطلب باز؛ تا سرِ دوشم
کوله بار سفر بلند کنم
بخت من هم بلند خواهد شد
علمت را اگر بلند کنم
باری از روضه را اجازه بده
تا منِ دربدر بلند کنم
پیش زهرا سرم بلند تر است
ناله را هر قدر بلند کنم
از غم اکبرِ جگر گوش هت
ناله را از جگر بلند کنم
گفتی ای اکبر م تو را باید
با عبا و نفر بلند کنم
از میان دو دست میریزی
بدنت را اگر بلند کنم
باید از زیر سم مرکب ها
تکه های پسر بلند کنم

گروه شعر یا مظلوم

نمایش بیشتر

رضا قربانی

اشعار به روز در سایت حدیث اشک قرار میگیرد

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا