دسته‌بندی نشده

حیِّ علی العزا

به وقتِ حیِّ علی الماتمش دمی بدهید
به چشم گریه کنان اشکِ نم نمی بدهید

برای سایه نشینیِ جنت الاعلی
به نام نامیِ ارباب پرچمی بدهید

بهشتمان شده این اشک و روضه پس بهتر
خوشی گرفته از این سینه ها ، غمی بدهید

دوباره وقتِ عزا ، نوحه، هروله آمد
به این حسینیه شورِ دمادمی بدهید

از عرش فاطمه آورده شال و پیراهن
به دستِ سینه زنان رختِ ماتمی بدهید

یقیین که یکسره آدم شوند ، از چایش
به سرکشانِ دوعالم اگر کمی بدهید

هوای دیدنِ شش گوشه کرده این نوکر
براتِ کرب و بلا این محرمی بدهید

شبیه مادر پهلو شکسته باید شد
برای سینه زدن قامتِ خمی بدهید

برای زخمِ فراوانِ پیکری بی سر
از اشکِ گریه کنان باز مرهمی بدهید

بس است نیزه و شمشیر و تیر و سنگ و چوب
امان به پیکرِ مجروح و درهمی بدهید

برای یاری آن خواهری که دوره شده
برادری بفرستید و مَحرمی بدهید…!

مهدی شریف زاده

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا