شعر گودال قتلگاه
خوردی زمین و
خوردی زمین و با عجله من به سر زنان
هرطورکه بود آمدم از بین کوفیان
دیدم که بی هوا به سرت سنگ میخورد
در زیر ِ دست و پا بدنت چنگ میخورد
یک عده گرگ دور ِ تنت پَرسه میزدند
شمرو سنان و حرمله هم هر سه میزدند
یادم نمیرود که سنان حرفِ بد زد و
شمرِ حرامزاده به جسمت لگد زد و
برسینه ات نشست بمیرم که وای وای…
تاکه سرت شکست زدم زیر ِ های های
گفتم چنین نبُر که حسینم شکار نیست
این رسم ِ ذبح کردنِ این روزگار نیست
لب تشنه را که با عجله سر نمیبُرَند
حداقل مقابل دختر نمیبرند…
رضا قربانی
سلام و عرض ادب.ضمن عرض تسلیت شهادت عمه جان امام زمان ع خدمت شما.به روزم با مرثیه ای و با احترام دعوتید.
حقیر را دعا کنید
سلام ..
خوب بود ..
یاحق