میدونی دلم گرفته فاطمه
میدونی خزون شده بهار من
بغض کوچه توی سینه ی توإ
درد سیلی روی قلب زار من
خونمون صفا نداره بعد تو
فاطمه نگو همش میخوام برم
نارفیق نیمه راه نشو برام
گرمی خونم تویی تاج سرم
من دلم لک میزنه برای تو
در قلب تو به روی غم ببند
تنور خونمونو ب پا کن و
دوباره مثل قدیم فقط بخند
فاطمه بغض گلومو میخورم
تا یه وقت چشامو تو خیس نبینی
پای حرفام مثه قبلنا میشه
تا یه بار دیگه عزیزم بشینی؟
کوه غصه روی دوش من گذاشت
نانجیب بی حیا خیلی بده
جلوی چشم من و بچه هامون
تو حیاط خونمون تورو زده
آتیش در خونه فدا سرت
غصه ی علی فقط یه چیز دیگست
تو کوچه خودت بهم بگو چی شد؟
چرا گرد و خاک رو چادرت نشست؟
خدا لعنتش کنه مغیره رو
همه ی زندگیمو ازم گرفت
صورتت کبوده فاطمه هنوز
تا که دیدمت فقط غمم گرفت
حسین خیریان